ناکامی ایالات متحده و اسرائیل در برابر توان بازدارنده ایران
در پی تحولات پرشتاب منطقه و افزایش سطح درگیریها میان محور مقاومت و رژیم صهیونیستی، عبدالباری عطوان، تحلیلگر باسابقه عرب و سردبیر روزنامه رأیالیوم، در یادداشتی تفصیلی به بررسی ابعاد شکست راهبردی آمریکا و اسرائیل در برابر ایران پرداخت. به اعتقاد وی، مجموعه تحرکات اخیر، بهویژه دخالت مستقیم آمریکا و حملات محدود آن به برخی اهداف در ایران، بیش از آنکه اقدامی نظامی مؤثر باشد، تلاشی سیاسی و تبلیغاتی برای جلوگیری از فروپاشی بیشتر موقعیت رژیم صهیونیستی در میدان نبرد بوده است.
عطوان تأکید میکند که برخلاف اهداف اعلامشده از سوی ایالات متحده، این حملات نهتنها موفق به وارد کردن لطمه به توانمندیهای راهبردی ایران نشد، بلکه بیش از پیش به نمایش توان دفاعی و تهاجمی جمهوری اسلامی انجامید. وی در تحلیل خود مینویسد: «هدف اصلی واشنگتن از حمله به برخی زیرساختهای هستهای ایران، نه متوقف ساختن برنامه غنیسازی یا تضعیف فناوری هستهای، بلکه فراهمسازی زمینهای برای برقراری آتشبس فوری و خروج آبرومندانه اسرائیل از باتلاق درگیری بود.»
او با اشاره به روند درگیریهای گذشته میان اسرائیل و گروههای مقاومت، یادآور میشود که تلآویو در بسیاری از موارد پیشین موفق میشد در مدت زمانی کوتاه، اغلب کمتر از ۱۰ روز، درگیری را به نفع خود تمام کند. اما این بار، جنگ وارد دوازدهمین روز خود شد و با افزایش خسارات و ناتوانی ارتش اسرائیل در تحقق اهداف تاکتیکی، ایالات متحده ناچار شد به سرعت وارد عمل شود و پیشنهاد آتشبس فوری را مطرح کند. از نظر عطوان، این اقدام نه نشانه اقتدار، بلکه بیانگر نگرانی شدید واشنگتن از شکست کامل تلآویو در برابر محور مقاومت بود.
در بخش دیگری از تحلیل، عبدالباری عطوان به جایگاه فعلی برنامه هستهای ایران اشاره کرده و تأکید دارد که حملات اخیر کوچکترین تأثیری در روند غنیسازی نداشته است. به گفته وی، ایران همچنان حدود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص بالای ۶۰ درصد در اختیار دارد و تأسیسات حساس ازجمله سانتریفیوژهای نسل جدید در وضعیت عملیاتی قرار دارند. وی همچنین خاطرنشان میکند که تیمهای علمی، مهندسی و تخصصی ایرانی در تمامی بخشهای چرخه هستهای همچنان فعال هستند و این موضوع بیانگر عدم تحقق اهداف ادعایی طرف آمریکایی در حملات اخیر است.
در ادامه، عطوان به نکتهای کلیدی در خصوص جنگ اخیر اشاره میکند و آن، نقش موشکهای ساخت داخل ایران در شکل دادن به معادله نبرد است. او میگوید: «برای نخستین بار، موشکهایی با برد و دقت بالا که در داخل ایران و با تکیه بر توان علمی بومی طراحی و تولید شدهاند، توانستند از لایههای متعدد سامانههای پدافندی عبور کنند و به اهدافی در قلب مناطق حساس اسرائیل از جمله تلآویو، حیفا، آکادمی وایزمن و مراکز اطلاعاتی و نظامی برخورد نمایند.»
وی این رویداد را نقطه عطفی در تاریخ نبردهای منطقهای میداند و معتقد است که آنچه رخ داده، نهتنها از منظر نظامی اهمیت دارد، بلکه از نظر راهبردی و روانی نیز، برای افکار عمومی اسرائیل و حامیان غربی آن، شوکی بزرگ محسوب میشود. عطوان اضافه میکند که چنین حملاتی، بهویژه اصابت مستقیم به تأسیسات علمی و امنیتی، تاکنون در هیچ جنگی سابقه نداشته و این امر در تاریخ نبردهای خاورمیانه بیسابقه است.
او همچنین به واکنشهای داخلی در اسرائیل و آمریکا اشاره میکند و معتقد است که فشار افکار عمومی، بهویژه پس از آشکار شدن ناکارآمدی سامانههای دفاعی گنبد آهنین و فلاخن داوود، موجب افزایش انتقادات داخلی از دولتها در دو سوی آتلانتیک شده است. عطوان تأکید میکند که این تحولات تنها در چارچوب یک شکست تاکتیکی قابل تحلیل نیستند، بلکه نشانهای از آغاز مرحلهای جدید در ساختار قدرت منطقهای و بینالمللی هستند.
در پایان تحلیل، عبدالباری عطوان هشدار میدهد که منطقه وارد دورهای از بیثباتی ساختاری شده که در آن، ائتلافهای سنتی غرب برای حفظ موقعیت خود در برابر محورهای نوظهور، بهویژه ایران، با چالشهای عمیقتری مواجه خواهند شد. او نتیجه میگیرد که تحولات اخیر نه یک حادثه مقطعی، بلکه بخشی از یک تغییر ژئوپلیتیکی گسترده در سطح منطقهای و حتی فرامنطقهای است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰